در دومین بخش از این مطلب، نگاهی خواهیم داشت به شیوه تبلیغات آنلاین اپل در زمان معرفی اولین نسخه آیفون.
بخش عظیمی از هزینه کمپین های تبلیغاتی صرف سیستم های سنتی معرفی کالا می شود. کمپین “تعطیلات” کوکاکولا نمونه بارز این سیستم تبلیغاتی است. معرفی محصول از طریق نصب نورافکن بر روی کامیون و کامیونت ها و حرکت آنها در جنوب کشور امریکا هزینه گزافی روی دست کوکا کولا گذاشت. اجاره هزاران کامیون، هزینه بنزین و راننده و حتی مشکلات مالی پیش بینی نشده باعث می شود تا کوکاکولا بسیاری از کمپین های خود در سایر نقاط دنیا را کنسل کند و بخش اعظم تمرکز خود را بر روی این کمپین تبلیغاتی قرار دهد.
اما این موضوع برای یک خریدار کوکاکولا در کشوری در خاورمیانه چه اهمیتی دارد؟ نور چراغ این کامیون ها به سختی صد متر جلوتر از خود را روشن می کنند، چه برسد به فاصله ده هزار کیلومتری!
موضوع اولویت بندی در مسیر کمپین های تبلیغاتی تنها به کوکاکولا محدود نمی شود. پیش از این مایکروسافت برای دستگاه های همراه خود 1/5 میلیارد دلار سرمایه گذاری تبلیغاتی انجام داده بود، آنهم فقط در امریکا! اما نکته جالب ماجرا این است که کمپین موبایل بند اروپا با بودجه 3 میلیون دلاری که آنهم به کشور ایتالیا محدود می شد بازگشت مالی بهترین نسبت به کمپین عظیم خاک امریکا داشت!
این نشان می دهد که هنوز کمپانی های بزرگ نگاه ویژه ای به اجرای کمپین های تبلیغاتی سنتی دارند، چون انجام کارهای خلاقانه در فضای حقیقی و بیرون از دنیای اینترنت کار ساده تری است و بیشتر به چشم می آید! در عین حال کاربران به سادگی با این کمپین ها ارتباط برقرار می کنند، ولی نتیجه این کمپین ها برای بازارهای دور دست بی ثمر است و هیچ عایدی مشخصی ندارد. تقریبا خاورمیانه ای ها، عموما ما ایرانی ها زمانی از محصولات جدید برندهای بزرگ باخبر می شویم که موج های عظیم خبری از طریق هایپ شدن طرفداران به راه می افتد و ترندهای مرتبط با آن فضای اینترنت را پر می کند!
مثلا اپل، موج طرفداران سیب گاز زده هر سال در اواسط دسامبر منتظر رونمایی از سودآور ترین کالای مصرفی تاریخ بشری اند. محصولی که کمپانی منزوی اپل را طی یک سال به ثروتمند ترین شرکت جهان تبدیل کرده. اما اپل این سرمایۀ عظیم را که مثل طلای 24 عیار ارزش دارد از کجا آورده؟
اگر کمی به گذشته سفر کنیم خواهیم دید که آیفون، با ظاهر ساده ی کوچکش، در سال اول آنچنان اقبالی نداشت، اما تیم بازاریابی اپل به جای سرمایه گذاری در خیابان ها و ارسال کامیون های چراغ دار بزرگ به جنوب امریکا، به نوشتن رو آورد! بله، نوشتن!
رپورتاژ آگهی در معتبرترین سایت های تکنولوژی مثل ماشابل، ورج و تک کرانچ جایی بود که اپل دانه های خود را در خاکشان پاشید و دو سال بعد، در زمان معرفی آیفون 3 جی اس، درختان عظیم خود را برداشت کرد. آنهم زمانی که صف های عظیم طرفداران گوشی آیفون صدر اول رسانه های خبری شدند! چیزی که پیش از آن برای هیچ گجت دیگری در دنیای تکنولوژی اتفاق نیافتاده بود.
اما رپورتاژ آگهی دقیقا چیست؟
رپورتاژ آگهی متنی است که یک کمپانی با پافشاری و تاکید به توانایی ها و امتیازات خاص خود در معتبرترین وب سایت ها و نشریات دنیا منتشر می کند تا محصول خود را به خوانندگان آن وب سایت یا نشریه معرفی نماید. اما این معرفی، بیشتر به معنی اعتبار بخشی به محصولی است که معرفی می کند. شاید تاثیر رپورتاژ آگهی در ماه اول و یا حتی سال اول به چشم نیاید، اما زمانی که شما مشغول به روزرسانی محصول خود هستید، رپورتاژهای شما به معرفی مسیری می پردازند که پشت سر گذاشته اید.
امروز کمتر کسی رپورتاژهای 9 سال پیش اپل را به یاد می آورد، زمانی که این کمپانی با صرف چند هزار دلار برای هر وب سایت، معرفی مختصری از آیفون ارائه می داد. امروزه این وب سایت ها مجبورند برای ارضا کردن مخاطبان خود و بصورت رایگان مطالبی را منتشر کنند که چیزی کمتر از رپورتاژ آگهی ندارد!
در مطلب بعدی، نگاهی خواهیم داشت به مسیری که کمپانی های بزرگ دنیا برای مقابله با شیوه تبلیغاتی اپل در پیش گرفتند.